عامل دیگر از عوامل مؤثّر در تولید قساوت دل، جلوهی بیپردهی زن
در برابر مرد است که در دنیای امروز به نام تمدّن و تجدّد در زندگی، به حدّ
افراط رسیده و بلوایی در عالم به پا کرده و آتشی در اجتماعات بشری افروخته
است که به این آسانی خاموش نخواهد شد.
باز هم طبق وعدهای که در اوّل کتاب دادیم بحث ما در این موضوع نیز
تنها از نظر آیات قرآن و روایات معصومین(ع) تعقیب میشود آن هم از این جهت
که در تولید یا تشدید بیماری قساوت که موضوع اصلی بحث است اثر میگذارد
وگرنه اختلالات و از هم پاشیدگیها که در نظام زندگی خانوادگی و اجتماعی و
فرهنگی و اقتصادی و سیاسی از ناحیهی بیپردگی زن در جامعهی بشری بهوجود
آمده و ثمرات تلخ و غمانگیزی به بار آورده، فراوان است و احتیاج به بحث
مفصّل دامنهداری دارد که از مسیر بحث فعلی ما خارج است.
آنچه که فعلاً
منظور بحث ماست، شناختن موجبات بیماری مهلک قساوت قلب و سنگدلی است که در
لسان شرع مقدّس، مایهی بطلان انسانیّت انسان و موجب هلاکت دائم، معرّفی
شده است و از جملهی آنها بیحجابی زن در برابر مرد و معاشرت بیقید و بند
مردان با زنان است که به راستی از خطرناکترین عوامل انحراف بشر است.
خداوند حکیم در سورهی فلق که موارد پناه بردن به خدا را میشمارد از جمله میفرماید:
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ؛
پناه به خدا میبرم از شرّ آنها که در گرهها و بندها میدمند.
صاحب
تفسیر مجمع البیان ضمن تفسیر آیه و بیان این که مورد نزول آن، زنهای ساحر
و جادوگرند، معنای جامعی را نقل میکند که از نظر جامعیّتی که آیات قرآن
کریم دارند و نمیشود مختصّ به مورد نزول دانست، معنای لطیف و مناسبی است.
میگوید:
اَلنَّفّاثات النساءُ الّلاتی یُمْلِنَ آراءَ الرِّجالِ وَ یَصْرِفْنَهُمْ عَنْ مُرادِهِم وَ یَرُدَّنَّهُم اِلَی آرائِهِنَّ؛
یعنی
نفّاثات فی العقد، زنانی هستند که مردان را تحت تأثیر جمال و رفتار و
گفتار تحریکآمیز خود قرار داده و آنها را از عزم و تصمیمی که دارند
برمیگردانند و تسلیم هوای نفس خود میسازند. یعنی جلوهی زن است که عقدهی
ایمان را از دل میگشاید و رشتهی حمیّت و مردانگی را پاره میکند و عزم و
اراده و تصمیم را از دست میگیرد و یک حالت بیقیدی و بیبندوباری در آدمی
ایجاد میکند. در آن موقع است که مردی که مسحور زن واقع شده است، از اقدام
به هیچ گناه و جنایتی خودداری نمیکند. به همین جهت میگویند، هر جنایتی
که در عالم واقع شده است، اگر علل و موجبات آن را بشکافیم، میبینیم پای
زنی در میان بوده است.
امام امیرالمؤمنین(ع) هنگامی که لشکری به جنگ با دشمن میفرستاد، برای بدرقهی آنها آمده و در مقام اندرز و نصیحت فرمود:
اِعْذِبُوا عَنِ النِّسَاءِ مَا اسْتَطَعْتُمْ؛
تا میتوانید از زنها دوری کنید.
سیّد
رضی (رحمةالله علیه) در شرح این جمله میفرماید: یعنی به هنگام جنگ از یاد
زنها و دل بستن به آنها دوری نمایید که آن، بازوی حمیّت و مردی را سست
میگرداند و در تصمیمها اخلال نموده و رخنه میکند و شخص را از دشمن شکست
میدهد و از پیشرفت و فعّالیّت در میدان نبرد باز میدارد. حالا وقتی در
میدان جهاد اصغر که جنگ با کفّار است فکر زن و دلدادگی به زن مایهی شکست
سربازان گردد، آیا در میدان جهاد اکبر که جنگ با هوسهای سرکش نفسانی است
جلوهی زن و خاطر مشغولی به زن چه شکستهایی برای مردان و جوانان بهوجود
میآورد؟!
همچنان که میبینیم، در تمام جهات و جوانب میدان زندگی با
شکستهای ننگین و شرمآور مواجه میشوند. قوای عالی فکری و نیروهای سرشار
جوانان دستخوش امواج کوبندهی توفان هوس گشته و قربانی جلوههای نامشروع
زنان میگردد و در اثر دل مشغولی و پریشان فکری که معلول قهری و طبیعی
جلوههای گوناگون زنان است، نه در میدان تحصیل علم و دانش، فاتح و پیروز
میشوند و نه در میدان کسب و کار و تجارت به جایی میرسند. هم در جبههی
سیاست و حفظ مصالح ملّت و مملکت شکست میخورند و هم در مسیر عبادت و
خداپرستی و تحصیل سعادت آخرت، بیبهره و تهیدست میمانند! چه نیکو و راست
فرموده است پیغمبراکرم(ص):
ما تَرَکتُ بَعدِی فِتنَةً اَضَرَّ عَلَی الرِّجالِ مِنَ النَّساءِ؛
خطرناکترین فتنه برای امّتم بعد از من، فتنهی زنان خواهد بود.
از همین جا ارزش و عظمت دستور حکیمانهی اسلام به دست میآید که زن
را موظّف به حجاب و پوشش فرموده و مرد را هم از نگاه به زن، نهی صریح کرده و
با این دو دستور متین آسمانی، سدّی محکم میان مرد و زن کشیده و آن دو را
به طرزی عجیب از هم جدا ساخته است. با این که مردان و زنان مسلمان (به
معنای واقعی کلمه) در یک محیط و در یک اجتماع زندگی میکنند، در یک شهر و
در یک محلّه و احیاناً در یک خانهاند، امّا در عین اجتماع، چنان از هم دور
و از مفاسد رفتار و گفتار تحریکآمیز و خطرانگیز یکدیگر در امانند که گویی
هر یک در میان قلعه و حصاری جداگانه هستند و کاملاً از آرامش فکری و طهارت
زندگی برخوردارند!
و این، نتیجهی عمل به همان دو دستور عالی اسلامی است: زن، دارای حجاب است و مرد هم، چشمپوش از زن.
در یک کشور اسلامی، زن مسلمان طبق دستور دینش به هنگام خروج از
منزل، سراپای بدن را در حجاب عفّت میپوشاند و چشم به مردان بیگانه
نمیدوزد. از کوچکترین رفتار و گفتار تحریکآمیز میپرهیزد و از ورود به
محلّ اجتماع مردان خودداری میکند. از آن طرف مرد مسلمان نیز طبق دستور
دینش از نگاه به زنان نامحرم میپرهیزد و بیش از حدّ ضرورت با یک زن نامحرم
سخن نمیگوید و از ورود به محلّ اجتماع زنان دوری میکند. در نتیجه نه
افکار شیطانی به دلها راه مییابد و نه مغزهای جوانان توفانی میشود! نه
مردان، بوالهوس میگردند و نه زنها هرزهدل! نه بلای خانمانسوز طلاق،
آشیانهها را بر هم زده و اطفال بیگناه را بیسرپرست و نابسامان میسازد و
نه مراکز فحشا رونق مییابد! نه جوانان، دیوانه شده و خودکشی میکنند و نه
دختران، گوهر عفّت خود را به رایگان از دست میدهند! بلکه همه جا فکرها
پاک است و مغزها آرام! مردها مشغول کارند و زنها تاج افتخار! خانوادهها
کانون محبّت و کودکان، شاداب و خرّم! جوانان، سرگرم مطالعات علمیاند و در
مسیر ترقّی! دختران همچون گوهر درخشان در صدف عفّت و عصمت در امان!
اینک به دستور آسمانی قرآن و گفتار پیشوایان دین خود ای مسلمانان توجّه کنید.
قُلْ
لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ
ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛
بگو
به مردان باایمان! دیدگان خود را فرو خوابانند [از دیدنیهای ناشایست چشم
بپوشند] و دامنهای خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزهتر است. خدا به
آنچه میکنند آگاه است.
با جملهی"ذلِک اَزْکی لَهُم"نشان
میدهد که پاکی و طهارت اجتماعی در گرو پاکی دامنهاست و پاکی دامنها
بستگی به پاکی چشمها دارد. دل، به دنبال چشم میرود و زنای چشم، زنای دامن
را باعث میشود. در محیطی که زنها بیپرده جلوه کنند و مردها هم بیپروا
نگاه به اندام زن نمایند، مسلّم این محیط مراکز فحشا به وجود میآورد و
مردان و زنان زناکار در خود میپروراند و امراض خانمانسوز و نسل برانداز از
خود میجوشاند و آلودگی و ناپاکی در تمام شؤون زندگی ظاهر میشود!
نطفههای ناپاک در آن چنان محیط نشو و نما کرده و پست ها و مشاغل حسّاسی را
به دست میگیرند و تمام زندگی مادّی و معنوی مردم را به آلودگی و ناپاکی
میکشانند و به همه چیز رنگ فساد میزنند! پس بسیار متین و عمیق است فرمان
قرآن که میفرماید:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛
این همه آفت که به تن میرسد
از نظر توبه شکن میرسد
دیده فرو پوش چو درّ در صدف
تا نشوی تیر بلا را هدف
۱- از خطرناکترین عوامل انحراف بشر کدام است؟
۲- مراد از نَفّاثات فی العُقَد در قرآن را بیان کنید.
۳- جملهی"ذلِک اَزْکی لَهُم" بیانگر چیست؟
[١]ـ سورهی فلق، آیهی ۴.